سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهید حسن خاکی

 

سرزمین سیب و سرب (5)

غنی ترین معدن سرب ایران

 

 

معدن سرب و روی حسین آباد خمین

تصویری ماهواره ای از معدن سرب و روی حسین آبادخمین

 

نهم مرداد 1357

 صبحانه را که خوردیم، ازخانه بیرون زدیم و درکوچه ی آقا وجیه الله، منزل عزت الله محمدی را دق الباب کردیم. از قبل هماهنگ شده بود که با جیپ آن ها سری به اطراف بزنیم. برادرش عبدالله محمدی هم بود. از طیب آباد بیرون آمدیم و بعد از گذراندن تپه و ماهورهای خاکی به حسین آباد رسیدیم. در همان ابتدای روستا معدنچیان مشغول کار بودند. کوه بزرگی را آن قدر کاویده بودند که به شکل دره درآمده بود.از ماشین پیاده شدیم و نزدیکشان رفتیم. بومی ها همه مشهدی غلامرضا می شناختند. بازار چاق سلامتی و اُغور به خیر داغ شد. من نیز مشغول پرس و جوشدم. معدن سرب و روی حسین آباد از سال 1332 از اولین معادن سرب و روی کشور بوده که توسط مهندس قاره گزلوان شناسایی و سپس استخراج آن آغازشده است. استخراج معدن بسیار آسان بوده و نیازی به آتشباری نداشته است. وسعت بهره برداری از آن حدود 16 کیلومتر مربع  و با وسعت محدوده اکتشافی کنار آن در مجموع 30 کیلومتر مربع می باشد. استعداد ذخیره سازی بالای 20 میلیون تن را داراست .در قسمت شمالی معدن یک رگه به طول بیش از 5 کیلومتر دیده می شود و ذخیره سرب و روی آن باچشم قابل رؤیت است. در حال حاضر پیت بزرگی دارد به طول 600 متر با عرض 150 متر و عمق 60 متر . طی 45 روز کاری می توان با یک دستگاه بیل مکانیکی 200 حدود 10 هزار تن ماده معدنی از آن استخراج کرد. سنگ آهن و روی آن نجیب و فلوتاسیون آن بسیار راحت و کم هزینه است. در 90 درصد اوقات احتیاج به پیکورندارد و راندمان پر عیار سازی آن در حدود 100 درصد می باشد. مواد آن با کامیون به کارخانه لکان منتقل و پس از خالص سازی به خارج کشور صادر می شود. سرب خالص آن خوراک کارخانجات اسلحه سازی استکباری است.

 

معدن سرب و روی حسین آباد خمین

از آقا غلامرضا خواهش کردم تا اجازه بگیرد که چند تکه از سنگ های سرب را به یادگاری ببریم. رفت و با  چند تکه سنگ درشت برگشت و گفت فکر می کنی این مقدار سنگ چند کیلو باشد؟ حدس زدم که یک کیلو باشد. بعد آن ها را در کف دست هایم رها کرد.دو برابر سنگ معمولی وزن داشتند، به طوری که تعادلم را برهم زدو چیزی نمانده بود که کله پا شوم . فلز بودن آن به راحتی قابل درک بود. سرب خالص، خاکستری و درخشنده. بعد از انقلاب در سال 1364 این چند قطعه سرب را با چند سنگ معدنی دیگر به دوست عزیزم محمد صفاری دبیر شیمی دبیرستان ها و معاون وقت آموزش و پرورش کاشان اهدا کردم تا در ویترین سنگ های معدنی در راهروی ورودی اداره قدیم آموزش و پرورش به نمایش بگذارد.

 از حسین آباد بیرون آمدیم و به طرف روستای لکان حرکت کردیم. نرسیده به کارخانه در کنار جاده ، گورستانی بود که چند شیر سنگی در آن خودنمایی می کرد. تا سؤال کردم که این ها چیست؟ با اشاره ی مشهدی غلامرضا ماشین توقف کرد و پیاده شدیم و به زیارت قبور رفتیم. بعدهم توضیح داد که شیرهای سنگی روی قبر نشانه ی آن است که متوفی از پهلوانان و مجاهدان است ، از آن دسته رزمندگانی که در عصر صفویه در جنگ کشته شده اند. فاتحه ای خواندیم. و راه افتادیم. توی راه برایمان تعریف کرد که چگونه تعدادی از دوستانش که کارگر کارخانه ی سرب لکان بوده اند، بر اثراستنشاق گرد سرب ، سل گرفته و از بین رفته اند و جنازه هایشان در این گورستان دفن شده است.

جلوی کارخانه استحصال سرب که رسیدیم پیاده شدیم. نگهبانان و کارگرانی که جلو در بودند آقا غلامرضا را می شناختند خیلی ها روی دهان و بینی خود پارچه داشتند. به ما اجازه ی ورود ندادند وگفتند وضعیت بهداشتی و امنیتی کارخانه مناسب نیست. از همان بیرون دستگاهی  را با تسمه های چرمی بلندی مشاهده کردم که  سنگ سرب را می کشید و بالا می برد و داخل مخزنی می ریخت و کارگرها جلوی آن صف کشیده بودند و سنگ های نامرغوب را از مرغوب جدا می کردند. همین قدر مطلع شدم که فرانسوی ها ساخت کارخانه را در سال  1332آغاز کرده اند و 2 سال بعد به تولید رسانده اند.در سال 1338 فعالیت آن متوقف شده وسازمان برنامه وبودجه نگهداری وتولید آن را برعهده گرفته است. در سال 1346 مهندس مرتضی رستگار بازسازی و راه اندازی دوباره ی آن را عهده دار شده و بعد از 6 سال بهره برداری، به قیمت 11میلیون تومان در تیرماه 1352 به شخصی به نام ناصر مجتبایی از اهالی روستای خان آباد و سناتورعلی رضایی فروخته شده است .

 

معدن سرب و روی حسین آباد خمین

معدن سرب و روی حسین آباد خمین در حال بهره برداری

بعد از خداحافظی با افراد آشنا سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم.آقا غلامرضا گفت: آن هایی که ماسک پارچه ای روی دهان و بینی دارند به بیماری سل مبتلا شده اندو به همین خاطر نتوانستند با ما دست بدهند و روبوسی کنند. امیدی هم به زندگی ندارند. توی راه تعریف کرد که خودش هم پنج سال در این کارخانه و معدن لکان کار می کرده است و چون در بخش مدیریت انفجار کوه مسؤولیت حساسی داشته است، او را بیمه هم کرده بودند.و توضیح داد که در کارخانه سنگ های معدنی را روی نقاله می ریزند و کارگرها مرغوب و نامرغوب آن را جدا می کنند و سنگ های سرب حالص وارد مخزن مخصوص می شود و به صورت پودر در می آید.بعد 50 کیلو 50 کیلو داخل پاکت می ریزند و بسته بندی می کنند و به فرانسه صادر می کنند. می گفت بابت این زحمات به کارگر روزی 12ریال و ده شاهی مزد می دهند.درپایان هم گفت که به خاطرهوای آلوده کارخانه و مزد کم از آن جا بیرون آمده است. پنج سال بیمه ی او را کارخانه مخمل و حریر کاشان پذیرفته و جزء سوابق خدماتی اش منظور شده است.و متأسف بود که در کارخانه لکّان به کارگر نمی رسند و مرتب به آن ها شیر گرم نمی دهند و نتیجه آن می شود که کارگر این گونه با زجر جان می دهد و سودش به جیب سرمایه داران فرانسوی ریخته می شود و محصولش به کارخانه های اسلحه سازی آمریکایی و اسراییلی می رود تا به صورت گلوله در آید و به سینه ی مسلمانان اصابت کند.

 اندکی بعد وارد لکان شدیم ودر روستا چرخی زدیم.

گفتنی است که روستای لکان به صورت یک دشت دامنه ای است که در حد فاصل ارتفاعات شمالی وجنوبی شکل گرفته وبه سمت شرق گسترده شده است وارتفاعات مشرف بر روستا عبارتند از کوه الوند با ارتفاع 2910متر واقع در شمال وشمال شرق، کوه کلاگبری با ارتفاع 2325متر در شرق، کوه پرگز با ارتفاع 2783متر در غرب وکوه نسار با ارتفاع 2785متر در جنوب . فاصله این روستا تا خمین 36کیلومتر است. استخر بزرگی به نام استخرماهی، وسط روستا در مقابل مسجد جامع بود که آبی خودجوش داشت وکشاورزان برای مصارف کشاورزی ازآن استفاده می کردند و مقداری از آب آن نیز با لوله به کارخانه سرب انتقال می یافت.

 

کارخانه سرب و روی لکان

نمایی از کارخانه خالص سازی سرب و روی لکان خمین


نوشته شده در پنج شنبه 94/2/3ساعت 11:38 صبح توسط احمد فرهنگ| نظرات ( ) |